به تو
بگذار رنجیده در من بنگرند
بگذار مرا به گناهی که همواره در آرزوبش بودم متهم کنند.
چه نیازی است به اینکه خود را تبرئه کنم؟
چرا باید ضعف دفاع از خویش را بر خود هموار کنم؟
نمی کنم.
بگذار مرا روحی بشمارند که با زندگی آشتی کرده ام
و با سرگرمی های ابلهانه اش سرگرم شده ام..........
چه لذت بحش و اطمینان بخش و خوب است که به کوچه پا که می نهم در چشم مردم بخوانم که مرا به بی دردی متهم میکنند.
در رفتار مردم ببینم که مرا به کفر تهمت میزنند ....
این چنین است که خلوص مطلق فرا میرسد؛ و ایمان از غبار ریا دور میگردد؛و روح به عشقی زلال و دل به احساسی ناب و بی لک و بی رنگ دست می یابد.
چه ایمان هرچه پنهان تر,پاک تر و عشق هرچه در پناه کتمان مخفی تر,زلال تر است.
(دکتر علی شریعتی)
قالب وبلاگ : پارس اسکین |